هلیا و حمام
هلیا جون من زیاد با حموم رابطه خوبی نداره در اصل حموم رو دوس داره ولی چون موهاش بلنده کمی با اکراه میره حموم توی حموم هم بعد از اینکه موهاش شسته میشه دیگه کبکش خروس میخونه و راضی نمیشه از حموم بیاد بیرون ولی دیروز یه اتفاق نادر افتاد عصری براش از کاغذ قایق درست کرده بودم و هلیا اصرار میکرد که اونا رو تو اب بندازه من هم گفتم که اینکار فقط تو حموم امکانپذیره و هلیا گیر داده بود که بریم حموم. راستش خیلی تعجب کردم و خوشحال شدم جمعه یه مراسم عقد دعوتیم و فکرش برداشته بود که من با چه زبونی این شیطونکم رو ببرم حموم ولی هوای تبریز این روزا واقعا یخه بخصوص عصرا و حموم ما هم یه پنجره به...
نویسنده :
مامان هلیا
19:33