شعر برای مامان
دیشب دیر وقت ساعت 12 طبق معمول عروسک من خوابش نمیبرد هزار جور بازی و بهونه اورده تا دیرتر بخوابه
مامان تشنه مه ....... اب دادم خورده
مامان گرسنه مه از اون شله زرده (نذری)میخوام...... رفتیم اشپزخونه یه کوچولو شله زرد خورده اومدیم خوابیدیم 5 دقیقه بعد دوباره
مامان باز هم گشنه مه نون و حلوا میخام بیار همین جا بخورم من دیگه حسابی حرصم در اومده بود دو سه لقمه کوچولو خورده و باز منتظرم که بخوابیم ...........که دوباره میگه :مامان.............
چیه هلیا چی میخوای ؟
من برای تو شعر گفتم اونو برات بخونم؟
داشت خوابم میبرد که با شنیدن این حرف چشام از حدقه بیرون زد گفتم بخون عزیز دلم و این ترجمه متن شعر هلیاس چون خود شعر ترکی هست ترجمه اش رو نوشتم
سوار الاکلنگ میشم سوار الاکلنگ میشم (تخته روانیه مینریم)
از الاکلنگ پیاده میشم از الاکلنگ پیاده میشم(تخته روانی دن ینریم)
میرم مامانم رو بغل میکنم(انه مه ساریلیریم)
اونو یه بوس گنده میکنم(اونی کوجامان اوپریم)
من اونو خیلی دوستش دارم(من اونی چوخ سوریم)
حالا شما تصور کنین من چه حالی داشتم فقط میخواستم هلیا جونم رو بخورم اونقدر بوسش کردم و ازش تشکر کردم که نگو هلیا جون خیلی دوستت دارم