عروسک چشم ابی من هلیا

مرگ بر کودک ازار

1392/2/16 11:04
نویسنده : مامان هلیا
349 بازدید
اشتراک گذاری

رفته بودم هلیا رو از کودکستان بیارم و تو حیاط منتظر بودم خانمی پسر بچه ای رو از دم در مهد تحویل داد و رفت مسئول گرفتن بچه ها اون رو برد تا لباساش رو در بیاره و ناگهان با حالت سراسیمه بچه رو برگردوند جلوی اتاق مدیر و نشون مدیر مهد داد و گفت خانم رستمی!!!!!!!!!!! مدیر نگاهی به صورت پسرک کرد و عصبانی شد و گفت کی این یچه رو تحویل گرفته ؟؟؟؟؟؟؟؟پشت سرش هم ناظم با حالت بهت زده در حالیکه لبش رو گاز گرفته بود به بچه زل زده بود وقتی بچه صورتش رو به طرف ما برگردوند وای دلم کباب شد دور چشمش کبود کبود بود و مدیر با ناراحتی و عصبانیت میگفت این بچه رو  هر روز کبود و زخمی میارن تحویل میدن به ما و هر روز میگن به مبل خورده یا زمین خورده اخه به مبل خوردن این شکلی میشه؟؟؟؟؟

مسئول بچه ها میگفت کلاه سرش بود متوجه نشدم وخلاصه مدیر با تلفن به خونشون تماس گرفت و گفت بیاین مهد کودک میخوام به بهزیستی زنگ بزنم بیان خودتون پاسخگو باشین

گویا پسره مادر نداشت و با عمه ش زندگی میکرد ٣سال بیشتر داشت و هنوز زبون باز نکرده بود

نمیدونید چه حالی داشتم جگرم کباب شد حالا هم که این مطلب رو مینویسم فقط به حال اون طفل معصوم گریه میکنم من فقط یه صحنه از جهنمی رو دیدم که بچه ی بیگناه هر روز و٢٤ ساعت توش زندگی میکنه و باید شرایطی رو تحمل کنه که در به وجود اوردنش نقشی نداشته میدونین چند تا خانواده حسرت داشتن فرزند به دلشونه چرا باید با طفل معصومی که نعمت خداست این رفتار رو کرد؟؟؟؟؟

          بشکنه دست هرچی کودک ازاره تو دنیا

      خدا جون خودت به داد بچه هایی برس که مورد ازار و اذیتن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)